من اوایل که به زوووور همسرم میرفتم مادامی هم که خونشون بودم اخمام زمینو جارو میکرد انقدر کینه داشتم ازشون
بعد ها کم کم به خاطر همسرم سعی کردم فراموش کنم کاراشونو و اینکه اونا هم دیگه دیدن که همسرم بیشتر بامنه حس مالکیتشون کمتر شد نسبت به همسرم و با منم صمیمی تر شدن
اوایل هر دقیقه زنگ میزدن فلانی بیا کارت داریم فلانی بیا ب غذا بخور بیا مارو ببر بیرون....
دیوونه م میکردن