فک کنم به خاطر بدی هاییی هستش که تو دوران عقد بهم کردن ...برایه همین ازشون متنفرم و نمیتونم باهاشون صمیمی بشم با اینکه دیگه رفتارشون مثل قبل نیست ولی حالم ازشون بهم میخوره
دلتو بزرگ کن
اگه تغییر کردن راه بیا
حق داری
یه مدت همینه تا بهت محبت کنن اوکی بشی
مگ چیکار کردن🤔
سعس کن یجوری حلش کنی والا سخت میشه برات ادامه رابطه با خانواده شوهر
دقیقا منم همینطورم. الانم اصلا باهاشون صمیمی نمیشم. دوری و دوستی
چ جالب الان داشتم فک میکردم هر کاری کنم بازم اط زن داداشم متنفرم بسکه این ادم دروغ گو و کثیفه
منم همینطور بودم عزیزجان. اما بعد از گذشت نزدیک ۲سال و‌نیم بهتر شدم باهاشون چونکه اونا هم با شناختن من رفتارشونو باهام تغییر دادن و مهربون تر شدن منم کمتر جبهه گرفتم
وای منم همینجورم خیلی بده من اون موقع خیلی کوتاه میومدم همین باعث انزجار بیشترم شده حس دوگانه دارم نسبت بهشون گاهی دلم میسوزه گاهی متنفرم اصلا رغبت نمیکنم حرف بزنم باشون هرچندخوبن ولی باز کرمای خودشونو دارن
من حالم ازشون بهم میخوره با اینکه تو این شهر تنهام میخوام تو تنهایی بمیرم ولی اصلا اونا رو نبینم وقتایی که مجبورم برم خونشون حالم بهم میخوره فقط میخوام برگردم خونم بااینکه الان واقعا رفتارشون تعقیر کرده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
