چند روزه تعزیه داریم یکی از فامیلامون فوت شده اینی ام ک پیام دادمش پسرعمومه.. مامانش صبح گفت واسه پسرم صبحانه اماده کن ک میخاد بره سرکار منم تو رودروایسی گیر کردم واسش اماده کردم.. مامانش ی پلاستیک داد گف وسایلاشو تو پلاستیک بزار منم فکرکردم پلاستیک تمیزه ک داده دستم نگو توی پلاستیک طعم قلیون داشته کمی... زنگ زد هرچی ک لایق سگ بود بهم گف و قطع کرد بعدش دیدم شارژ انتقال داد برام
چرا با همچین آدمی معاشرت میکنی ؟ وقتی اینطور حرف میزنه و شما هم ادامه میدی یعنی رسما این اجازه رو بهش میدی که هرطور دوست داره باهات حرف بزنه
« اگر زندگانی روزانهی شما در نظرتان حقیر مینماید تهمت ناچیزی بر آن نبندید. تهمت بر شماست که چندان شاعر نیستید تا جلال و جمال آن را دریابید. پیش هنرآفرین هیچچیز و هیچجا ناچیز و سرسری نیست.»
خب زورم میاد کاری ک اصلا وظیفه من نیس براش انجام دادم بعد هرچی از دهنش دربیاد بهم بگع من چجوری هیچی ...
عزیزم از این به بعد کاری که دوست نداری رو انجام نده و راحت بگو نه
چون آخرش مثل الان حالت بد میشه
این پسرعموی بی ادبت رو هم دیگه جوابش رو نده و تا حد امکان سعی کن بهش برخورد نکنی
اجازه نده کسی بهت توهین کنه
« اگر زندگانی روزانهی شما در نظرتان حقیر مینماید تهمت ناچیزی بر آن نبندید. تهمت بر شماست که چندان شاعر نیستید تا جلال و جمال آن را دریابید. پیش هنرآفرین هیچچیز و هیچجا ناچیز و سرسری نیست.»
دستام میلرزن بس اعصابمو داغون کرد خدا ازش نگذره ک نمیزاره ی روز اب خوش از گلوم بره پایین
ولش کن دیگه تموم شده ارزش ناراحتی نداره
« اگر زندگانی روزانهی شما در نظرتان حقیر مینماید تهمت ناچیزی بر آن نبندید. تهمت بر شماست که چندان شاعر نیستید تا جلال و جمال آن را دریابید. پیش هنرآفرین هیچچیز و هیچجا ناچیز و سرسری نیست.»