دو تا جاری بزرگام تو این سه ماه اخیر دو سه بار دعوتمون کردن البته همه ی خانواده رو .منم همیشه مهمونی ها رو جواب میدادم ولی این دو سه ماه بخاطر اینکه شاغلم و بچه کوچیک هم دارم نتونستم از مهر به اینور دعوتشون کنم. فقط دو بار که یکی از جاریام سخت بیمار بود شام درست کردم به بهانه عیادت رفتم خونشون. جاری کوچیکم از وقتی عروسی کرده یه بارم هیچ کدوممون رو دعوت نکرده ینی فقط میاد میخوره و میره. با یکی از جاریامم تو یه ساختمون هستن ولی حتی تولد هم گرفته بود فقط فامیلا خودش رو دعوت کرده بود و مادر شوهرم رو. حتی به جاریمم که طبقه پایینشونه نگفته بود. ما هم که دیگه هیچی. یه موقع هم که خونه جاری بزرگم هستیم و داریم خدافظی میکنیم بیایم خونه هامون تو راه پله داره میره طبقه بالا خونشون هم از ترس اینکه یه وقت پشت سرش نریم تند تند میره بالا و یه تعارف هم نمیزنه که بفرمایید مثلا... منم اصلا دلم نمیخواد دعوتش کنم دیگه ولی داستان میشه بعدش. همیشه ی خدا مهمون داره یا غذا درست میکنه میبره خونه خاله هاش با اینکه یه ساله عروسی کرده. حالا ایناش به ما ربطی نداره ولی اینکه میاد میخوره و میره بعد حتی یه تعارف هم نمیزنه به آدم واقعا حرصم درمیاد. الان چند روزه نیت دارم دعوت کنم ولی دست و دلم نمیره. مادرشوهرم همش میگه مگه این دو نفر آدم چقدر میخورن در صورتی که ما هم دو نفریم و بچه ی من دو سالشه واقعا غذا خور نیست ...
مرگ یه بار شیون یکبار همه رو دعوت کن جز این خانم منم فامیل اینطوری داشتم ،همه جا فقط م ...
اخه اگه بلد نبود واقعا حرفی نداشتم. واسه فامیلا خودش بلده واسه ما انگار جونش درمیاد. اصلاااااا یه بارم تعارف الکی نمیزنه . چند روز پیشا اون جاریم مهمونی گرفت اینو زنگ نزده بود بهش مادرشوهرم داشت میمرد
منم جاریم کوچیکم مثل جاری اسیه....متاسفانه خیلی بین داداشا فاصله انداخته
شانسشو بگو دیگه
روی آن شیشه تب دار تو را ها کردم عکس زیبای تورا بانفسم جا کردم شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شدشیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم با سر انگشت کشیدم به دلش عکس تورا عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم. 🌸مامان آرسِن و نفس🌸
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من هم جاری بزرگم به بهانه اینکه طبقه بالای خونه مادرشوهرم هست دعوت نمیکنه پاگشا هم حتی نکرد دوساله ا ...
الهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم برای امضات🖤
روی آن شیشه تب دار تو را ها کردم عکس زیبای تورا بانفسم جا کردم شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شدشیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم با سر انگشت کشیدم به دلش عکس تورا عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم. 🌸مامان آرسِن و نفس🌸
اخه اگه بلد نبود واقعا حرفی نداشتم. واسه فامیلا خودش بلده واسه ما انگار جونش درمیاد. اصلاااااا یه با ...
توهم نگو تا شانست بره بالا هر چقد مغرور تر و دست نیافتنی باشی بهتری
روی آن شیشه تب دار تو را ها کردم عکس زیبای تورا بانفسم جا کردم شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شدشیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم با سر انگشت کشیدم به دلش عکس تورا عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم. 🌸مامان آرسِن و نفس🌸
منم دقیقا حرفم همینه که زرنگی میکنه وگرنه از هر مهمونی فقط کلی غذا پس مونده میشه
من به مادرشوهرم گفتم عزیزم بجای جاری و دخترش و شوهرش . سه نفر هیچ هشت نفر از فامیلا بیار نگو بحث خساست هست بحث احترامه اون دوستداره بیاد خونه ما ماهم دوست داشتیم بیاییم خونه اونا . گفتم لطفا طرفداریش رو نکن
لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
روی آن شیشه تب دار تو را ها کردم عکس زیبای تورا بانفسم جا کردم شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شدشیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم با سر انگشت کشیدم به دلش عکس تورا عکس زیبای تورا سیر تماشا کردم. 🌸مامان آرسِن و نفس🌸