خلاصه میگم سرتون درد نیاد و تا یه جایی متوجه اوضاع بشید
کلا ادم اسکلی هستم ، شدیدا سعی میکنم به بقیه خوبی کنم و محبت کنم تا جایی که خیلی چیزا وظیفه میشه و خیلی محبتام به چشم نمیاد گاهی اینقد ممکنه به طرف محبت کنم و مورد توجه قرارش بدم که با حرف پس بزنتم
از شوهر بگیرید تا دوست و آشنا خاک تو سر دلم کنم
هروقت پول دستم بوده تا حایی که تونستم بهترین کادوهارو گرفتم بهترین پذیرایی هارو کردم ...
شوهرم خونه نیست میرم طبقه پایین پیش مادرش تنها نباشه ... میگم میخندم دلش واشه و ...
تهش اون چیکار میکنه ؟ یا داره تیکه میندازه یا ایراد میگیره یا راجب زن قبلی شوهرم صحبت میکنه
دلم شدیدا ازشون شکسته
خلاصه بگم مادرشوهرم بارها بد صحبت کرده با دخترم که ۲ سالشم نشده هنوز که چقد جیغ میزنه خوابش تنظیم نیست گریه میکنه سرم درد میگیره و ....
منم خدا به سر شاهده از ساعت ۱ و نیم دخترم رو پامه تا الان گفتم دم ظهره دادو فریاد نکنه بخوابه
مادرشوهرم ساطورو برداشته اگه منم تیکه تیکه میکرد تا الان تموم شده بود کارش ۱ ساعته داره میکوبه و هی دخترم از خواب پامیشه