بچه ها من اول از خودم بگم تحصیلکرده هستم و تو مدرسه غیرانتفاعی دبیر هستم اینو گفتم که بدونین بیرون مشغول هستم.مادرشوهرم بشدت آدم حسودیه با اینکه شوهرم بیکاره و بسختی زندگیمونو تامین میکنیم اما تا ببینه من یه حرکت کوچیکی کردم یا یه تیکه طلا از پس انداز خودم گرفتم شروع به حسادت میکنه و سعی داره زندگیمونو خراب کنه.الانم عروس خواهرشوهرم شاغله و مدااااام اونو دارن پیش شوهرم مثال میزنن که عروس تازه زرنگه و ماهی مثلا انقد درآمد داره.همسرمم بشدت تحت تاثیر قرار میگیره که اون رشته ش خوب بوده و تو نمیتونی مثل اون باشی اون بهتر از توئه.واقعا من رشتمو دوس داشته و دارم و هزار بارم به عقب برگردم همین راهو میرم.واقعا اصابمو خرد کردن با این حرفاشون همسرم ب خودی خود خوبه کارش نیمه وقته و تقریبا بیکاره اما من باهاش کنار اومدم.نمیدونم چرا نمی‌ذارن مازندگیمونو بکنیم
خب بگو اگه رشتش خوبه خودت بخون یه تکونی به اون چیزت بده برو پول خوب دربیار مام ببینیم
دلتو به چی همسرت خوش کردی؟
حسودن دیگه
خدا مکرشون رو به خودشون برگردونه
وقتی شوهرت داره سرزنشت میکنه چرا نمیگی خودش بره دنبال تحصیل و کار خوب؟
فقط شوهرت که تو رو مقایسه میکنه دیگه فکر نمیکنه خودش بیکاره
توهم مردای موفق که حقوق خوب دارن تو فامیل بکوب تو سر شوهرت و مادرش
اصلا اهمیت نده .شوهرت اگه دوست داشته باشه مقایست نمکنه
بیخود مگهوظیفه زن کارکردنه هرکی هم شاغله واسه خودشه تا مستقل باشه
خب درآمد تو هم فکر میکنم خوب باشه
چرا اونو با تو مقایسه میکنن؟
مگه اون چکارست؟
چقدر حقوق داره؟
ببخشید روشون زیاد شده بیشتر و بیشتر میخوان پول درربیاری. یه کم جلوشون وایسی بد نیست. البته اول شرایطو بسنج یهو اوضاع بحرانی نشه
بگو خیلی خوشت میاد برو زن اونجوری بگیر منم با یکی ازدواج میکنم جنم کار کردن داشته باشه
😑چون حرصم گرفت اینو گفتممم(تو نگیا دعواتون میشه)
چقدر مردم پررو شدن
یه بار رفتی خونه مادرشوهرت بگو کار بیرون سخته و کلی دردسر داره شاید بزارم کنار .....الکی بزار بترسن ،آدمهای پر رو رو بشون سرجاشون
بچه ها الان من مشکلم مامانش که راه ب راه حسادت میکنه و تو زندگیمون ناراحتی پیش میاره
