سلام دوست عزيز
پيغام شما رو خواندم،در اينكه با مادرتون صحبت كردين جای هيچ اشكالی نيست و صحبت كردن از چيزی كه ما رو اذيت ميكنه و به نظرمون اشتباهه كار درستيه.
اينكه چه زماني بگيم و چطور بگيم و قاطع باشيم هم مهمه منظورم از قاطع جديه نه با خشم.شما به سطوح اومده بودين و حرف های روی هم جمع شده اتون رو گفتين،رفتار مادر شما هم صرفا بر اساس صحبت های شما اشتباه هست و به نظر مياد كه مسائل حل نشده زيادی دارن كه باعث ميشه اينطور رفتار كنه اينكه قرآن بياره و قسم بخوره چيزی رو حل نميكنه ايشون اعتقاد و ايمانش اجازه نداده كه قسم بخوره سر چيزی كه اشتباه به نظر مياد.
شما اين رو متوجه بشين كه ايشون مسائل خودش رو داره و بايد يک زمانی رو برای فكر كردن برای خودتون بگذاريد ببينيد كه اگر ميتونستيد حرف هاتون رو بزنيد چی ميگفتيد فرزندان شما غريبه نيستند كه به مادرتون هم چين چيزی رو گفتين اين مستاصل بودن شما رو نشون ميده،يک بار فكر كنيد زمان بگذاريد و يک زمان مناسب برای صحبت با مادرتون رو در نظر بگيريد كه فقط شما و ايشون باشن بعد حرفتون رو مصمم و قاطع بگين اينكه شما مادر اين بچه ها هستين و و هر دو رو بی نهايت دوست دارين و مادرتون رو هم دوست دارين و دلتون ميخواد كه بچه ها تصوير خوبی از مادربزرگشون داشته باشن و مورد محبت مادربزرگشون واقع بشن ولی اين رفتار ها كه تفاوت ايجاد ميكنه درست نيست و اگر قرار باشه كه فكر كنن مادربزرگشون فرق ميگذاره و....... شما هم بايد بر خلاف ميلتون ديگه پيش مادر بزرگ نبريدشون و اين رو قاطعانه و در كمال محبت بگين هر رفتاری كه با شما داشته اند در گذشته بوده و دختر شما، شما نيست كه همچين رفتاری با او داشته باشه،در رابطه با ذره بين و ... متوجه بكنيدش كه با اين كار فقط خودشون رو دارن سرگرم ميكنن و به جای اين كار حتما كارهای مثبت ديگه ای هم ميتونه انجام بده و بقيه هم چشم و عقل دارن و ميبينن هر چه كه لازم باشه كه ببينند.
اجازه ندين يكسری رفتار ها و تفكر غلط شما رو هم درگير كنه.
موفق باشيد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید