روابط نافرجام و مشکلات روحی

دلم خیلی گرفته من قبلا یه نامزدی نافرجام داشتم که بخاطر حرف و حدیث هایی که پشت سر اون اقا بود و متاسفانه حقیقت داشت با اینکه واقعا دوسش داشتم بهمش زدم و اون اقا خیلی دلخور شد و از همسایگان بود بعد از اون چن ماه بعد بخاطر تهدیدای اون اقا خیلی سریع و نسنجیده عقد کردم و یه ماه بعد در دوران عقد جدا شدم و شوهرم هیچ تلاشی برای اینکه همسرش بمونم نکرد..هیچی..یکسال درگیر جدایی بودم. تو این دوران باهمسرم یواشکی چت کردم و خودمو دختر ناشناس جا زدم باهام گرم گرفت و از مشکلاتش گفت..بهم گفت از نظرم دختره قیافه ای نداشته و چون بساز بوده گرفتمش ولی اون بساز نبود و فازش بمن نمی خورد..بعد خیلی راحت سعی کرد با من قرار بذاره گفت ازت خوشم اومده هر روز بهم می گفت دعا کن از شر این دختره راحت بشم .دکتر نمی دونی تصور کنی از شنیدن حرفاش چقدر دلم شکست😥اونموقع اوضاع زندگیم اصلا خوب نبود و با تمامیه تحقیری که تو پیاما شدم غیر مستقیم ترغیبش کردم که برگرده گفت نمی خوام دوسش ندارم و ..گذشت تا تو جلسه دادگاه مشاور ازش پرسید دوستش داری اون گفت ندارم  ....دلم تیکه شد ..(اینم بگم که مشاور گفت شما به هیچ وجه بهم نمی خورین و در این اقا تلاشی نمی بینم  بهتره جدا بشی) الان از جداییمون دقیقا پنج ماه می گذره که فهمیدم عروسی کرده و خودمم خواستگار دارم که ادم خوبیه...ولی از وقتی فهمیدم ازدواج کرده حالم بده انگار مثل مرغ پر کنده شدم یاد روزایی که عاشقانه همو نگاه می کردیم میوفتم یاد حرفایی که بهم زد یا د توهین ها ی نامزد قبلی و نفرینایی که کرد.و خوشحالیش بعد جدایی من از همسرم و اسمس های توهین امیزش ...بدبختی اینه هر وقت پامو از خونه بیرون می ذارم می بینمش و خجالت می کشم با نفرت نگام می کنه.دکتر من داغونم اعتماد بنفسم صفرشده نمی دونم چطور فکرم رو منحرف کنم و مشغول دوس داشتن کسی بشم که الان خواستگارمه و از بچگی دوسش داشتم..این حرفا رو خجالت می کشم به هرکسی بگم..لطفا کمکم کنید