چطور در لحظه به کودک ترسیده کمک کنیم و ترسش رو مدیریت کنیم؟
وقتی کودکمان ترسیده، گاهی هیچ حرفی، حتی زیباترین جملات، کمکی نمیکنن. بچهها در اون لحظه دنبال احساس امنیتاند، دنبال نشونهای که بفهمن «تو تنها نیستی» و «همراه تو هستم». در ادامه با هم بررسی میکنیم، چطور در اون لحظه با آرامش، همدلی و درستترین رفتار ممکن کنارش باشیم تا ترسش کم بشه.
چرا کودک ترسیده رفتارهای خاصی مثل گریه، جیغ، چسبیدن به والدین یا بیقراری نشون میده؟
وقتی یه اتفاق ناگهانی، مثلاً صدای بلند، تاریکی، غریبه موقعیتهای عجیب، پیش میاد، مغز کودک سریع وارد حالت «خطر!» میشه. ضربان قلب بالا میره، بدن برانگیخته میشه، تنفس تند میشه و همه چی یعنی "دفاع کن یا فرار کن!"
کودک چون زبان کافی برای توضیح احساسات نداره یا دقیقاً نمیدونه چی شده، این اضطراب و ترس رو با گریه، جیغ یا چسبندگی فیزیکی نشون میده. در اون لحظه مهمترین چیز؛ اینکه بفهمیم ترسش واقعی است، احساساتش رو تایید کنیم و بهش کمک کنیم نفسش رو آرام کنه.
در زمان ترس کودک چیکار کنیم؟
بدون قضاوت کنارش باش!
خیلی وقتها واکنش طبیعیمون اینه که سریع بگیم؛ «هیچی نیست عزیزم» یا «نترس چیزی نیست!» یا «گوش کن، بزرگ شو دیگه!» … اما اینها در واقع ترس بچه رو کوچک میکنن و او احساس میکنه کسی درکش نمیکنه، این باعث بدتر شدن اضطراب میشه.
بهجاش بهتره از اول با آرامش و همدلی واکنش بدیم:
- زانو بزن یا بنشین تا همسطح کودک قرار بگیری.
- نگاهش کن تا صداش آروم بگیره.
- از جملات «میفهمم داری میترسی» یا «میفهمم برات سخت بوده» استفاده کن.
این تأیید یعنی اینکه ترسش جدی است و حق دارد احساسش را بیان کند.
نفس عمیق و تنفس کنترلشده کمک کننده است.
بدن در ترس واکنش فیزیکی دارد؛ تند شدن نفس، تپش قلب، احساس گرفتگی از نشانههای ترس است. یکی از سریعترین راهها برای آرام کردن بدن، آموزش نفس عمیق است که مراحل آن: دم عمیق از بینی، بازدم آهسته و بلند است.
میتونید اینطوری بگید: «بیا یه نفس عمیق بکشیم با هم».
تکرار چند نفس ساده میتونه ضربان قلب رو پایین بیاره و سیستم عصبی رو آرومتر کنه. همچنین تکنیکهای ساده مثل «دمیدن توی بادکنک» یا «دمیدن روی حباب» برای بچهها میتونه حکم همین نفس کنترلشده رو داشته باشه و سرگرمکننده باشه.
حواسش رو به چیز دیگهای پرت کن.
وقتی ترس شدید است، حواس بچه درگیر احساس هراس میشه. کمک میکنه اگه حواسش رو منحرف کنیم و تمرکز رو به چیز بیخطر یا لذتبخش ببریم:
- بپرید، بدوید و یه بازی ساده راه بندازید. فعالیت بدنی تنش رو به شدت کاهش میده.
- یه اسباب بازی نرم یا عروسک بهش بده، گاهی بچهها از طریق لمس و گرفتن احساس امنیت میکنن
- اگر بزرگتر بود، با هم نقاشی کنین یا داستان بگید یا یه قصه خیالی بسازید که ترس درش شکست میخوره.
- تکنیک «۵-۴-۳-۲-۱» (پنج چیز ببینی، چهار چیز لمس کنی، سه صدا بشنوی، دو بو حس کنی، یک طعم رو بچشی)، حواس رو متمرکز میکنه و ذهن رو از ترس دور میکنه.
هدف اینه که کودک بفهمه «الان فقط من و همین لحظه هستیم»، نه ترس، نه تهدید، فقط آرامش و حال خوب وجود داره.
جایی امن و آرام ایجاد کن.
گاهی مکانی امن و آرام معجزه میکنه. یه فضایی، گوشهای از اتاق یا تخت، با نور ملایم، عروسک مورد علاقه، پتوی نرم، یه چراغ خواب، همه اینها کمک میکنن کودک احساس امنیت کنه. وقتی ترس شدید است، این فضا میتونه پناه باشه.
همدلی و باز بودن برای صحبت
بعضی بچهها نمیتونن دقیق بگن چی باعث ترسشون شده، مخصوصاً وقتی کوچیکاند. در این شرایط بهتره:
- بهش کمک کن با نقاشی، عروسک، بازی یا داستان اون چیزی که باعث ترسش شده رو به زبون بیاره.
- بهش بگو مشکلی نیست اشکالی نداره اگه نتونست توضیحش بده،. حضور و پذیرش شما خودش کمک بزرگیه.
بعد از آرام شدن باهش صحبت کن.
وقتی اوضاع آروم شد و ضربان قلب، نفس و بدن کودک نسبتاً عادی شد، وقت اینه که با هم حرف بزنین:
- ازش بپرس چی باعث ترسیدنش شده بود.
- با هم فکر کنید ببینید دفعه بعد چیکار میتونید بکنید.
- بگو که ترسش طبیعیه، خیلیها این حس رو دارند و اشکالی نداره که اون ترسیده.
یاد گرفتن این که ترس «غیر طبیعی» نیست، خودش بزرگترین کمک قلبی و روانی میتونه باشه.
تشویق به شجاعت و مثبتبینی داشتن
وقتی کودک موفق شد با ترسش به کمک شما مواجه بشه، حتی اگر فقط چند دقیقه آروم شده باشه، مهمه که با محبت و تحسین بهش بگی: «خیلی خوب شد که موندی، خیلی شجاع بودی»، این تشویق باعث میشه دفعه بعد راحتتر بتونه خودش رو آرام کنه.
چرا این راهکارها واقعا مؤثره؟
- وقتی احساسات کودک معتبر شمرده بشن و والدین با همدلی واکنش بدن، کودک احساس امنیت میکنه. این یعنی اعتماد، آرامش، و متوجه میشه که احساساتش طبیعی است.
- تنفس عمیق و تمرکز بر حواس، سیستم عصبی کودک رو از حالت "مبارزه و فرار" خارج میکنه و به حالت "آرامش و ایمنی" میرسونه.
- بازی، حرکت و فعالیت بدنی راه طبیعی برای کاهش اضطراب و آزادسازی انرژی انباشته است، مخصوصاً برای بچهها که نمیتونن احساسشون رو با کلمات نشان بدن.
- وقتی کودک یاد میگیره احساساتش رو با نقاشی، داستان، عروسک یا بازی بیان کنه، یعنی مهارت "خودتنظیمی عاطفی" داره و مهارتی رو یاد میگیره که تا بزرگسالی بهش کمک میکنه.
- ساختن "فضای امن و قابل پیشبینی"، مثل روتین منظم یا کلیشههای آرامشبخش، به کودکان حس کنترل و امنیت میده؛ چیزی که برای کاهش اضطراب و ترس حیاتی است.
نکاتی که بهتره موقع مدیریت ترس کودک به یاد داشته باشی.
- هرگز احساس یا ترس کودک رو شوخی نگیرید یا کوچک نکنید. حتی اگر ترسش برای شما منطقی نباشه، برای او واقعی است.
- برای "ترک ترس" عجله نکن و بهش زمان بده، بعضی وقتها فقط حضور و آرامش شما کافی است.
- برای صحبت کردن فشار نیارید، بعضی بچهها نیاز به زمان دارن تا احساسشون رو باز کنند.
- یکنواخت عمل نکنید، هر کودک خلقیات متفاوتی دارد، ممکنه چیزی برای یکی مؤثر باشه و برای دیگری اینجوری نباشه. پس انعطاف داشته باشید.
- خودتان هم آرام باشید، واکنش شما تأثیر مستقیم روی کودک میزاره. اگر شما مضطرب یا عصبی باشید، کودک همان واکنش را منعکس میکند.
جمعبندی
وقتی کودکمان در شرایط ترس قرار میگیرد، بهترین کاری که میتوانیم بکنیم این است؛ همراهی، همدلی، آرامش، فرصت برای نفس کشیدن و بازگشت به احساس امنیت است. با یک بغل، یک نفس عمیق، با حوصله گوش دادن و فرصتی به کودک دادن برای بیان احساساتش میتوانیم پل امنی بین دنیای ترسناک کودک و دنیای آرامشبخش واقعی ایجاد کنیم.
به یاد داشته باشیم؛ هدف ما این نیست که "ترس را از بین ببریم"، بلکه "مهارت مدیریت ترس" را به کودک بیاموزیم، مهارتی که خیلی وقتها به اندازه درس و بازی، در زندگیاش ارزش دارد.
